توضیحات
معرفی و خلاصه : کتاب «من صندلی نیستم!» داستان زرافهای است که همه او را با صندلی اشتباه میگیرند و او تلاش میکند جلوی این زورگویی را بگیرد.
زرافه در اولین روزی که وارد جنگل میشود انتظار این برخورد را ندارد. همه فکر میکنند او یک صندلی است و رویش مینشینند. زرافه برای پایان دادن به این وضعیت یک صندلی چوبی میسازد، اما باز هم جانوران جنگل و حتی انسان به زرافه بودن او بیتوجه هستند. تا اینکه یک شیر روی او مینشیند. شیر گرسنه است و منتظر است اولین جانوری که میبیند را بخورد. زرافه از ترس جانش طاقت میآورد، اما آخر سر به شیر هم میگوید که یک زرافه است. شیر اما هنوز فکر میکند او صندلی است و آن هم یک صندلی سخنگو! و پا به فرار میگذارد. در آخر زرافه داستانش را برای دوستانش تعریف میکند، در حالیکه خودش هم بیتوجه روی لاکپشی که صندلی نیست نشسته است
مفاهیم کلیدی : من /کیستی/هویت
سوتفاهم
اعتراض
تفاوت
شباهت
ترس
فرار
راهحل
پذیرش
دفاع
مسالهیابی
خودبیانگری
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.