نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا): مفاهیم، علل، و راهکارهای مدیریت

نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا): مفاهیم، علل، و راهکارهای مدیریت

نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا): مفاهیم، علل، و راهکارهای مدیریت

مقدمه

نارسایی هیجانی یا الکسیتیمیا (Alexithymia) یک ویژگی روانشناختی است که در آن فرد توانایی شناسایی و بیان هیجانات خود و دیگران را ندارد. این وضعیت می‌تواند بر کیفیت زندگی، روابط اجتماعی و سلامت روانی افراد تأثیر بگذارد. در این مقاله، به بررسی مفاهیم پایه، علل، نشانه‌ها، تأثیرات و راهکارهای مدیریت نارسایی هیجانی می‌پردازیم.

مفهوم نارسایی هیجانی

اصطلاح الکسیتیمیا برای اولین بار در دهه 1970 توسط پیتر سیفنیوس مطرح شد. این اصطلاح از واژه‌های یونانی “a” (عدم)، “lexis” (کلمه) و “thymos” (هیجان) تشکیل شده و به معنای “نداشتن واژگان برای هیجانات” است. افراد دارای نارسایی هیجانی معمولاً:

  • در تشخیص و توصیف احساسات خود مشکل دارند.
  • در درک و تفسیر هیجانات دیگران ناتوان هستند.
  • تمایل به تفکر عینی و منطقی به جای پردازش هیجانی دارند.

شیوع و اهمیت موضوع

مطالعات نشان می‌دهند که شیوع نارسایی هیجانی در جمعیت عمومی حدود 10–20 درصد است، اما این میزان در برخی گروه‌ها مانند افراد دارای اختلالات روانشناختی یا بیماری‌های مزمن بالاتر است. درک این مفهوم برای تشخیص و درمان مناسب اختلالات روانی و جسمی مرتبط اهمیت زیادی دارد.

علل نارسایی هیجانی

نارسایی هیجانی می‌تواند به دلایل متعددی ایجاد شود:

  1. عوامل ژنتیکی

مطالعات ژنتیکی نشان داده‌اند که برخی افراد به دلیل وراثت، مستعد ابتلا به نارسایی هیجانی هستند. این عوامل می‌توانند بر ساختارها و عملکردهای مغزی مرتبط با پردازش هیجانات تأثیر بگذارند.

  1. عوامل زیستی

نواحی خاصی از مغز، مانند آمیگدالا و قشر پیش‌پیشانی، در پردازش هیجانات نقش دارند. نقص در عملکرد این نواحی می‌تواند به نارسایی هیجانی منجر شود. همچنین، اختلالات نوروشیمیایی مانند کمبود سروتونین یا دوپامین ممکن است مؤثر باشند.

  1. عوامل روان‌شناختی

تجارب منفی دوران کودکی، مانند سوءاستفاده عاطفی یا غفلت، می‌تواند منجر به مشکلات در شناخت و بیان هیجانات شود. کودکانی که در محیط‌های عاطفی ناکافی رشد می‌کنند، ممکن است در بزرگسالی به نارسایی هیجانی دچار شوند.

  1. عوامل فرهنگی

در برخی فرهنگ‌ها، ابراز هیجانات منفی به‌ویژه برای مردان، ناپسند تلقی می‌شود. این فشارهای فرهنگی می‌توانند باعث سرکوب هیجانات و نارسایی در شناخت و بیان آن‌ها شوند.

نشانه‌ها و معیارهای تشخیصی نارسایی هیجانی یا الکسی تیمیا چیست؟

نشانه‌ها و معیارهای تشخیصی

برای تشخیص نارسایی هیجانی، معمولاً از ابزارهایی مانند مقیاس تورنتو برای نارسایی هیجانی (TAS-20) استفاده می‌شود. نشانه‌های اصلی عبارتند از:

  1. ناتوانی در شناسایی هیجانات: فرد نمی‌تواند هیجانات خود را شناسایی کرده یا آن‌ها را با دیگران به اشتراک بگذارد.
  2. مشکل در بیان هیجانات: بیان احساسات با کلمات برای فرد دشوار است.
  3. تفکر متمرکز بر واقعیت: فرد بیشتر بر جزئیات و واقعیت‌های عینی تمرکز دارد و کمتر به ابعاد هیجانی مسائل توجه می‌کند.
  4. کاهش تخیل و خلاقیت: افراد دارای نارسایی هیجانی معمولاً تخیلات یا رویاهای کمی دارند.

پیامدهای نارسایی هیجانی

نارسایی هیجانی می‌تواند تأثیرات جدی بر جنبه‌های مختلف زندگی داشته باشد:

  1. روابط اجتماعی

ناتوانی در شناسایی و درک هیجانات دیگران می‌تواند منجر به سوءتفاهم و مشکلات ارتباطی شود. این افراد اغلب احساس تنهایی می‌کنند.

  1. سلامت روانی

نارسایی هیجانی با اختلالاتی مانند افسردگی، اضطراب، و اختلالات خوردن مرتبط است. همچنین، ممکن است این افراد نتوانند به‌طور مؤثر استرس را مدیریت کنند.

  1. سلامت جسمانی

نارسایی در بیان هیجانات می‌تواند منجر به بروز مشکلات جسمانی مانند بیماری‌های قلبی–عروقی، فشار خون بالا و ضعف سیستم ایمنی شود.

مدیریت و درمان نارسایی هیجانی

  1. روان‌درمانی
  • روان‌درمانی مبتنی بر هیجان: این رویکرد به افراد کمک می‌کند تا هیجانات خود را شناسایی و پردازش کنند.
  • درمان شناختیرفتاری (CBT): CBT به افراد کمک می‌کند تا افکار غیرمنطقی خود را شناسایی و تغییر دهند.
  • دیدگاه روانکاوی: در روانکاوی، نارسایی هیجانی به عنوان نشانه‌ای از تعارضات ناخودآگاه یا موانع رشد روانی تحلیل می‌شود. روانکاوان بر این باورند که افراد مبتلا به نارسایی هیجانی ممکن است به دلیل تجارب اولیه ناکام‌کننده یا ترس‌های سرکوب‌شده، نتوانند به هیجانات خود دسترسی پیدا کنند. از طریق جلسات روانکاوی، بیماران تشویق می‌شوند تا با بازگویی آزادانه افکار و احساسات، به تدریج به ریشه‌های هیجانات خود پی ببرند. همچنین، رابطه تحلیلی بین درمانگر و بیمار می‌تواند به عنوان ابزاری برای تجربه و یادگیری هیجانی عمل کند.
  1. آموزش مهارت‌های هیجانی

آموزش مهارت‌هایی مانند شناسایی هیجانات، همدلی و ابراز احساسات می‌تواند مفید باشد. این آموزش‌ها معمولاً شامل تمرین‌های عملی و تمرکز بر خودآگاهی است.

  1. مداخلات مبتنی بر ذهن‌آگاهی

تمرین‌های ذهن‌آگاهی (مانند مدیتیشن) می‌توانند به افراد کمک کنند تا توجه بیشتری به هیجانات خود داشته باشند و آن‌ها را بپذیرند.

  1. حمایت‌های اجتماعی

داشتن شبکه‌ای از دوستان و خانواده می‌تواند به بهبود نارسایی هیجانی کمک کند. ارتباطات مؤثر باعث افزایش اعتماد به نفس و کاهش احساس تنهایی می‌شود.

  1. دارودرمانی

در مواردی که نارسایی هیجانی با اختلالات روانی همراه است، ممکن است از داروهای ضدافسردگی یا ضداضطراب استفاده شود. با این حال، دارودرمانی باید همراه با روان‌درمانی انجام شود.

آیا نارسایی هیجانی یک اختلال روانشناختی است؟

✅ آیا نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) زندگی روزمره‌ام را مختل کرده است؟

نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) تنها یک اصطلاح روان‌شناختی نیست؛ بلکه می‌تواند به‌طور عمیقی بر زندگی روزمره تأثیر بگذارد. افرادی که به این وضعیت دچار هستند، اغلب در موقعیت‌های اجتماعی و شخصی دچار چالش می‌شوند. ممکن است در تعامل با همکاران، دوستان یا اعضای خانواده، نتوانند به‌درستی هیجانات خود را بیان کنند یا احساسات دیگران را درک نمایند.

برای مثال، فردی که نارسایی هیجانی دارد ممکن است متوجه نشود که دوستش ناراحت است یا نتواند همدلی نشان دهد. همین امر ممکن است منجر به سوءتفاهم یا سردی روابط شود. در محیط کار، این افراد ممکن است به‌عنوان فردی “سرد”، “بی‌احساس” یا حتی “بی‌تفاوت” شناخته شوند، در حالی که خودشان از این برداشت دیگران آگاه نیستند و دلیلی برای آن نمی‌یابند.

در زندگی شخصی نیز ممکن است ناتوانی در بیان احساسات باعث ایجاد فاصله عاطفی با شریک زندگی یا فرزندان شود. فرد ممکن است نداند چطور باید احساساتش را بروز دهد یا از دیگران احساسات دریافت کند. این شرایط به‌تدریج موجب احساس تنهایی، سردرگمی و حتی افسردگی می‌شود.

بنابراین اگر متوجه شدی که در شناخت احساسات خودت دچار ابهامی یا اطرافیان دائماً بهت می‌گن که “احساس نداری” یا “هیچ‌وقت حرف دلت رو نمی‌زنی”، شاید بهتر باشه این نشانه‌ها رو جدی بگیری. مراجعه به روان‌درمانگر، استفاده از تمرینات ذهن‌آگاهی و یادگیری زبان هیجان، قدم‌های مهمی برای تغییر این وضعیت هستند.

🎯 نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) و نقش آن در موفقیت شغلی و تحصیلی

موفقیت در محیط‌های کاری و تحصیلی تنها به مهارت‌های فنی یا توانایی‌های شناختی وابسته نیست؛ توانایی درک، بیان و مدیریت هیجانات نیز نقش مهمی در این مسیر ایفا می‌کند. نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) می‌تواند به‌طور مستقیم این مسیر را با چالش‌هایی همراه سازد.

در محیط کار، تعامل مؤثر با همکاران، توانایی در درک نیازهای مشتریان یا تیم، و حتی مدیریت موقعیت‌های استرس‌زا، همگی نیازمند هوش هیجانی هستند. اما فردی که دچار نارسایی هیجانی است، ممکن است در درک لحن و زبان غیرکلامی همکارانش دچار مشکل شود. مثلاً نمی‌داند چه زمانی باید ابراز همدلی کند یا در جلسات مهم، هیجان‌های خود را کنترل کند. این مسائل می‌توانند برداشت منفی در دیگران ایجاد کرده و مسیر ارتقاء شغلی را دشوار سازند.

در زمینه تحصیل نیز، دانشجویانی که از این وضعیت رنج می‌برند ممکن است در ارائه شفاهی، کار گروهی یا حتی تعامل با استادان دچار مشکل شوند. آن‌ها ممکن است نتوانند اضطراب خود را مدیریت کنند یا نسبت به انتقاد واکنش مناسبی نشان دهند. در نتیجه، با وجود داشتن استعداد علمی، کمتر مورد توجه قرار می‌گیرند.

برای غلبه بر این چالش‌ها، شناخت نارسایی هیجانی اولین قدم است. مشاوره، تمرین‌های خودشناسی و یادگیری مهارت‌های هیجانی مثل همدلی، ابراز احساسات و شنیدن فعال، می‌تواند به بهبود عملکرد شغلی و تحصیلی کمک شایانی کند.

🧩 تفاوت نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) با بی‌احساسی یا بی‌عاطفگی چیست؟

گاهی افراد نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) با کسانی که بی‌احساس یا بی‌عاطفه هستند اشتباه گرفته می‌شوند؛ در حالی‌ که این دو پدیده تفاوت‌های مهمی دارند. نارسایی هیجانی به معنای ناتوانی در شناسایی، درک یا بیان هیجانات است، نه نبود احساسات. یعنی این افراد احساس دارند، اما نمی‌توانند آن را درک یا توصیف کنند.

در مقابل، فرد بی‌احساس (که گاهی با صفاتی مثل بی‌رحم، سرد یا روان‌پریش توصیف می‌شود)، معمولاً فاقد همدلی واقعی است یا از نظر عاطفی دیگران را درک نمی‌کند. در حالی که افراد مبتلا به نارسایی هیجانی، دل‌شان می‌خواهد احساسات دیگران را بفهمند یا خودشان را ابراز کنند، اما نمی‌دانند چطور.

برای مثال، فردی با الکسیتیمیا ممکن است در یک موقعیت ناراحت‌کننده فقط بگوید “احساس خوبی ندارم” بدون اینکه بتواند دقیق‌تر بگوید “غمگینم” یا “نگرانم”. این در حالی است که فرد بی‌عاطفه ممکن است اصلاً هیچ واکنشی نشان ندهد و برایش اهمیتی نداشته باشد.

درک این تفاوت برای اطرافیان بسیار مهم است. افراد دارای نارسایی هیجانی اغلب از اینکه نتوانسته‌اند احساس خود را درست منتقل کنند ناراحت یا سردرگم می‌شوند. اما اگر به اشتباه به آن‌ها برچسب “بی‌احساس” زده شود، ممکن است از ارتباط اجتماعی دلسرد شوند.

تشخیص صحیح و برخورد همراه با همدلی می‌تواند به این افراد کمک کند تا با تمرین و درمان، هیجانات خود را بهتر درک کرده و روابط مؤثرتری برقرار کنند.


🌱 چطور با تمرین روزانه، نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) را کاهش دهیم؟

نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) ممکن است در ابتدا مانند یک ویژگی تغییرناپذیر به نظر برسد، اما خبر خوب این است که با تمرین و مداومت، می‌توان آن را تا حد زیادی کاهش داد. تمرین‌های روزانه‌ای وجود دارند که می‌توانند به تقویت خودآگاهی هیجانی، بهبود همدلی، و بیان بهتر احساسات کمک کنند.

اولین و ساده‌ترین تمرین، نوشتن احساسات روزانه در یک دفترچه است. هر روز چند دقیقه وقت بگذارید و بنویسید امروز چه احساسی داشتید و چه چیزی باعث آن شده. حتی اگر نمی‌توانید دقیق بگویید “غم” یا “خشم”، تلاش کنید توصیف کنید چه اتفاقی افتاده و بدنتان چه واکنشی نشان داده است.

دومین تمرین، برچسب‌گذاری هیجانات است. لیستی از هیجانات (مثلاً غم، ترس، خجالت، شوق، خشم، آرامش) تهیه کنید و در پایان روز یکی را انتخاب کنید که نزدیک‌ترین حس شما بوده است. این کار به مرور توانایی شناسایی احساسات را تقویت می‌کند.

تمرین سوم، مدیتیشن ذهن‌آگاهی (Mindfulness) است. با روزی ۵ تا ۱۰ دقیقه تمرین توجه آگاهانه به بدن و احساسات، فرد می‌آموزد حضور در لحظه و شنیدن درون را تجربه کند.

همچنین، گفت‌وگو با افراد مورد اعتماد درباره احساسات، حتی اگر ساده و محدود باشد، می‌تواند به مرور دایره لغات هیجانی را گسترش دهد.

مثل هر مهارت دیگری، تمرین مستمر باعث پیشرفت می‌شود. با پشتکار و پیگیری، می‌توان توانایی درک و بیان احساسات را تقویت کرد و نارسایی هیجانی را کاهش داد.

💬 تجربه دیگران از زندگی با نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا)

شنیدن تجربه دیگران می‌تواند چشم‌انداز روشنی به وضعیت‌هایی مانند نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) بدهد. بسیاری از افراد پس از سال‌ها سردرگمی بالاخره متوجه می‌شوند که ناتوانی‌شان در بیان احساسات، یک ویژگی روان‌شناختی شایع است، نه یک “نقص شخصیتی”.

مثلاً رضا، مردی ۳۵ ساله، سال‌ها احساس می‌کرد نمی‌تواند با همسرش ارتباط عاطفی برقرار کند. او می‌گفت: «نمی‌دونستم چطوری بگم ناراحتم. فقط یا ساکت می‌شدم یا عصبانی.» بعد از مشاوره و انجام تست TAS-20 مشخص شد که او دچار نارسایی هیجانی است. با کمک درمانگر، دفترچه احساسات تهیه کرد و تمرین‌های بیان هیجان را شروع کرد. حالا ارتباط عاطفی‌اش با همسرش بسیار بهتر شده.

در تجربه‌ای دیگر، سارا، دانشجوی روانشناسی، متوجه شد با وجود درک منطقی بالا، در همدلی با دیگران ناتوان است. او در ابتدا احساس شرم داشت، اما وقتی متوجه شد این موضوع قابل تغییر است، روند درمان را آغاز کرد. امروز، او از تجربه‌اش در کلاس‌های روان‌شناسی برای کمک به دیگران استفاده می‌کند.

این روایت‌ها نشان می‌دهند که نارسایی هیجانی پایان راه نیست. با آگاهی، پذیرش و اقدام، می‌توان مسیر تازه‌ای را آغاز کرد. اشتراک‌گذاری تجربه‌ها همچنین می‌تواند به دیگران امید دهد که آن‌ها تنها نیستند و می‌توانند تغییر کنند.

🔍 چگونه نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) را در خود یا دیگران تشخیص دهیم؟

تشخیص نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) ممکن است در ابتدا ساده به نظر نرسد، زیرا افراد مبتلا معمولاً از وجود این ویژگی آگاه نیستند. آن‌ها احساس سردرگمی، خستگی روانی یا حتی تنهایی دارند، اما نمی‌دانند که این احساسات ممکن است ریشه در ناتوانی در درک و بیان هیجانات داشته باشد.

یکی از نخستین نشانه‌های نارسایی هیجانی، ناتوانی در توصیف احساسات است. اگر در موقعیت‌هایی که معمولاً دیگران می‌گویند “غمگینم” یا “عصبانی‌ام”، شما فقط می‌گویید “حالم خوب نیست”، یا حتی نمی‌دانید چه حسی دارید، ممکن است این یک علامت هشدار باشد. همچنین، تمرکز بیش از حد بر مسائل منطقی و واقعیات به جای توجه به احساسات نیز از ویژگی‌های بارز آن است.

برای تشخیص دقیق‌تر، ابزارهایی مانند پرسشنامه Toronto Alexithymia Scale (TAS-20) وجود دارد که به زبان‌های مختلف، از جمله فارسی، نیز ترجمه شده است. این ابزار با ارزیابی سه حوزه: دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در بیان احساسات، و تفکر متمرکز بر بیرون، می‌تواند شدت نارسایی هیجانی را تعیین کند.

در مورد دیگران، می‌توان به نشانه‌هایی مانند سکوت عاطفی، واکنش‌های غیرمنتظره به موقعیت‌های احساسی، و ناتوانی در همدلی توجه کرد. این افراد معمولاً در درک نیازهای عاطفی دیگران مشکل دارند یا احساسات دیگران را سطحی یا بی‌اهمیت می‌دانند.

اگر این نشانه‌ها در خود یا اطرافیانتان وجود دارد، مراجعه به روان‌درمانگر می‌تواند اولین گام مؤثر برای شناخت بهتر هیجانات و آغاز مسیر بهبود باشد. تشخیص به‌موقع و درست، کلید تغییر و ارتقای کیفیت زندگی است.

نتیجه‌گیری

نارسایی هیجانی یک چالش روانشناختی مهم است که می‌تواند جنبه‌های مختلف زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهد. با این حال، از طریق روان‌درمانی، آموزش مهارت‌های هیجانی و حمایت اجتماعی می‌توان این وضعیت را مدیریت کرد. آگاهی‌بخشی در مورد نارسایی هیجانی و ارائه خدمات مناسب در این زمینه می‌تواند به بهبود کیفیت زندگی افراد کمک کند.

سؤالات متداول درباره نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا)

1. نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) چیست؟

نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) نوعی اختلال در تنظیم و درک احساسات است که فرد را در شناسایی و بیان هیجانات دچار مشکل می‌کند.

2. چه علائمی نشان‌دهنده نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) هستند؟

علائم رایج نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) شامل ناتوانی در بیان احساسات، سردی عاطفی، مشکل در درک احساسات دیگران، و تمایل به تمرکز بر مسائل منطقی به جای هیجانی است.

3. علت بروز نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) چیست؟

نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) می‌تواند علل ژنتیکی، تربیتی، روان‌شناختی یا عصبی داشته باشد. برخی افراد به‌دلیل تجربیات آسیب‌زا در کودکی دچار این مشکل می‌شوند.

4. آیا نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) یک بیماری روانی محسوب می‌شود؟

نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) به‌خودی‌خود یک بیماری روانی نیست، بلکه یک ویژگی روان‌شناختی یا یک نشانگان است که ممکن است همراه با اختلالات دیگر مانند افسردگی یا اضطراب دیده شود.

5. آیا نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) درمان‌پذیر است؟

بله، نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) با استفاده از درمان‌های روان‌درمانی، آموزش مهارت‌های عاطفی، و در برخی موارد دارودرمانی قابل مدیریت و بهبود است.

6. روان‌درمانی چگونه به نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) کمک می‌کند؟

روان‌درمانی به افراد مبتلا به نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) کمک می‌کند تا احساسات خود را شناسایی کنند، نام ببرند و یاد بگیرند آن‌ها را به شیوه‌ای سالم بیان کنند.

7. آیا نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) فقط در مردان رخ می‌دهد؟

نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) در هر دو جنس دیده می‌شود، اما مطالعات نشان داده‌اند که در مردان شیوع بیشتری دارد، احتمالاً به‌دلیل عوامل فرهنگی یا تربیتی.

8. آیا نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) با اوتیسم یا اختلالات طیف آن ارتباط دارد؟

بله، برخی پژوهش‌ها نشان داده‌اند که نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) در افراد دارای اختلالات طیف اوتیسم بیشتر مشاهده می‌شود، اما این دو یکی نیستند.

9. آیا می‌توان با تمرین، نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) را کاهش داد؟

بله، تمریناتی مثل نوشتن احساسات، مدیتیشن، و شرکت در گروه‌های درمانی می‌تواند به بهبود نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) کمک کند.

10. کودکان هم ممکن است نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) داشته باشند؟

بله، نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) در کودکان هم مشاهده می‌شود و معمولاً در صورت عدم آموزش صحیح احساسات یا تجربه‌های آسیب‌زا بروز می‌کند.

11. آیا نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) بر روابط عاطفی تأثیر می‌گذارد؟

قطعاً. نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) می‌تواند باعث سردی روابط، سوءتفاهم، و ناتوانی در همدلی با دیگران شود.

12. چه تست‌هایی برای تشخیص نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) وجود دارد؟

پرسشنامه Toronto Alexithymia Scale (TAS-20) یکی از ابزارهای معتبر برای ارزیابی نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) است.

13. آیا نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) ارثی است؟

نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) می‌تواند ریشه ژنتیکی داشته باشد، اما عوامل محیطی نیز نقش مهمی در بروز آن دارند.

14. آیا نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) در همه فرهنگ‌ها یکسان دیده می‌شود؟

خیر، شیوع و بروز نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) ممکن است در فرهنگ‌های مختلف متفاوت باشد، بسته به نحوه تربیت عاطفی و ارزش‌گذاری به احساسات.

15. بهترین راهکارهای مدیریت نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا) چیست؟

برای مدیریت نارسایی هیجانی (الکسیتیمیا)، مراجعه به روان‌درمانگر، تمرین آگاهی هیجانی، نوشتن احساسات، و شرکت در فعالیت‌هایی که به ارتباط عاطفی کمک می‌کنند، توصیه می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

مشاوره تلفنی ۰۲۱۸۸۷۱۷۲۰۸